عاشق همیشه تنهاستThe Lover Is Always Alone
- Paperback
- عاشق همیشه تنهاستThe Lover Is Always Alone
- Sohrab Sepehri
- Persian
- 11 December 2016 Sohrab Sepehri
- 9789643720568
10 thoughts on “عاشق همیشه تنهاستThe Lover Is Always Alone”
Leave a Reply
❴Download❵ ✤ عاشق همیشه تنهاستThe Lover Is Always Alone Author Sohrab Sepehri – Capitalsoftworks.co.uk Sohrab Sepehri 1928 80 is considered one of the 20th century's great Iranian poets He was also an accomplished painter Sepehri is especially famous as a poet because of his observations on the human c Sohrab Sepehri تنهاستThe Lover PDF Í is considered one of the th century's great Iranian poets He was also an accomplished painter Sepehri is especially famous as a poet because of his عاشق همیشه ePUB ´ observations on the human condition and his love for nature This volume includes many of Sepehri's best poems in the original Persian text with full English translations It is a great همیشه تنهاستThe Lover MOBI ó introduction to his work for non Persian speakers and a comprehensive collection for others The Farsi title is Ashi hamishah tanhast.
Ashi hamishah tanhast The Lover Is Always Alone Sohrab SepehriSohrab Sepehri 1928 80 is considered one of the 20th century's great Iranian poets He was also an accomplished painter Sepehri is especially famous as a poet because of his observations on the human condition and his love for nature This volume includes many of Sepehri's best poems in the original Persian text with full English translations It is a great introduction to his work for non Persian speakers and a comprehensive collection for others تاریخ نخستین خوانش روز چهارم ماه فوریه سال 2006 میلادیعنوان عاشق همیشه تنهاست متن دو زبانه؛ شاعر سهراب سپهری؛ مترجم کریم امامی؛ ویراسته شائول بخاش؛ تهران، سخن، 1382؛ در 199 و 16 ص؛ چاپ دوم 1384؛ چاپ سوم 1386؛ شابک 9789643720568؛ موضوع شعر شاعران ایرانی سده 20 ماشعار سهراب سپهری، زلال و شفاف، و از بهترین گزینه ها، برای ترجمه به زبانهای دیگر هستند کتاب دو زبانه «عاشق همیشه تنهاست» را جناب «کریم امامی»، یار دیرینه ی شاعر، به زبان انگلیسی ترجمه کرده است، و بیشک باید یکی از بهترین ترجمه هایی باشد، که به جهانیانن هدیه شده است فرانسه نمیدانم اما لابد ترجمه ی آقایان جنابان «مهدی افشار» و استاد «داریوش شایگان» به زبان فرانسه را نیز، به گفته کارشناسان، باید قابل تامل دانستدم غروب، میانِ حضورِ خسته ی اشیانگاهِ منتظری، حجمِ وقت را، میدیدو رویِ میز، هیاهویِ چند میوه یِ نوبربه سمتِ مبهمِ ادراکِ مرگ، جاری بودو بویِ باغچه را باد، رویِ فرشِ فراغتنثارِ حاشیه یِ صافِ زندگی میکردو مثلِ بادبزن، ذهن، سطحِ روشنِ گل راگرفته بود به دستو باد میزد خود را مسافر، از اتوبوس، پیاده شد «چه آسمان تمیزی»؛و امتدادِ خیابانِ غربت او را برد غروب بودصدایِ هوشِ گیاهان، به گوش میآمدمسافر آمده بودو رویِ صندلیِ راحتی، کنارِ چمننشسته بود «دلم گرفته؛دلم عجیب گرفته استتمام راه، به یک چیز فکر میکردمو رنگ دامنه ها، هوش، از سرم میبردخطوطِ جاده، در اندوهِ دشتها، گم بودچه دره هایِ عجیبیو اسب، یادت هست، سپید بودو مثل واژه ی پاکی، سکوتِ سبزِ چمنوار را، چرا میکردو بعد، غربتِ رنگینِ قریه ها، سر راهو بعد، تونلها، دلم گرفته، دلم عجیب گرفته استو هیچ چیز، نه این دقایقِ خوشبو، که رویِ شاخه ی نارنج، میشود خاموشنه این صداقتِ حرفی که در سکوتِ میانِ دوبرگِ این گلِ شببوست؛نه هیچ چیز، مرا، از هجومِ خالیِ اطرافنمیرهاندو فکر میکنمکه این ترنمِ موزونِ حزن، تا به ابدشنیده خواهد شد»؛ نگاهِ مرد مسافر به روی زمین افتاد «چه سیبهای قشنگیحیات، نشئه تنهایی است»؛و میزبان پرسید قشنگ یعنی چه؟ قشنگ، یعنی تعبیرِ عاشقانه ی اشکالو عشق، تنها عشقتو را به گرمیِ یک سیب، میکند مأنوسو عشق، تنها عشقمرا به وسعتِ اندوهِ زندگیها برد؛مرا رساند، به امکانِ یک پرنده شدن و نوشداریِ اندوه؟ صدایِ خالصِ اکسیر میدهد این نوش و حال، شب شده بودچراغ، روشن بودو چای میخوردند چرا گرفته دلت؟ مثل آن که تنهایی چقدر هم تنها خیال میکنمدچارِ آن رگِ پنهانِ رنگها هستی دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاستاگر ماهیِ کوچک، دچارِ آبیِ دریایِ بیکران باشد چه فکرِ نازکِ غمناکی و غم، تبسمِ پوشیده یِ نگاهِ گیاه استو غم، اشاره یِ محوی، به ردِ وحدتِ اشیاست خوشا به حال گیاهان، که عاشق نورندو دستِ منبسطِ نور، رویِ شانه ی آنهاست نه، وصل، ممکن نیست، همیشه، فاصله ای هستاگر چه منحنی آب، بالش خوبی استبرایِ خوابِ دل آویزِ و تـُردِ نیلوفر، همیشه، فاصله ای هستدچار باید بودو گرنه، زمزمه یِ حیات، میانِ دو حرفحرام خواهد شدو عشقسفر به روشنیِ اهترازِ خلوتِ اشیاستو عشقصدایِ فاصله هاستصدایِ فاصله هایی که غرقِ ابهام اند نه، صدایِ فاصله هایی که مثلِ نقره تمیزندو با شنیدنِ یک هیچ، میشوند کدرهمیشه عاشق، تنهاستو دست عاشق، در دستِ تـُردِ ثانیه هاستو او و ثانیه ها، میروند آن طرفِ روزو او و ثانیه ها، رویِ نور میخوابندو او و ثانیه ها، بهترین کتابِ جهان رابه آب میبخشندو خوب میدانندکه هیچ ماهی، هرگزهزار و یک گرهِ رودخانه را نگشودسهرابگزینش ا شربیانی
Perhaps one day I'll come across decent translations of the great contemporary poets of Iran but today is not that day Sepehri's poetry is of course gorgeous and poignant but the English translations are severely lacking and clumsily done My rating reflects the translation only 5 stars for Sepehri always