☂ [PDF / Epub] ☁ مرگ از من فرار می کند By مصطفی چمران ✐ – Capitalsoftworks.co.uk دانلود آهنگ سانبوی مرگ متن موزیک سانبوی مرگ | Mp Sunboy مرگ، آخرین خواسته ی منِ مرگ، بیاد و قالو بکَنه مرگ، خلاصم دانلود آهنگ من فرار Kindle ´ سانبوی مرگ متن موزیک سانبوی مرگ | Mp Sunboy مرگ، آخرین خواسته ی منِ مرگ، بیاد و قالو بکَنه مرگ، خلاصم کنه ببره مرگ، بریدم دیگه از همه مرگ، آخرین خواستهی منِ مرگ، بیاد تا قالو بکنه مرگ، خلاصم کنه ببره بگو دنیا برام چی داره خیابون جدول و در دیواره زُل بزن به انسان ها هنگام مرگ چه چیزهایی می بینند؟ من نسبت به انجام تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای
مرگ از Kindle - من هست؟ می گویدمن قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم عکس نوشته مرگ عکس پروفایل روز مرگ خودم متن های غمگین و مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها ترس از مرگ عزیزان پرسمان از من فرار MOBI ñ مرگ اگر مرد است گو نزد من آیتا در آغوشش بگیرم تنگ تنگمن از او عمری ستانم جاوداناو ز من دلقی ستاند رنگ رنگمولویمرگ رویداد مهم و نهایی زندگی در این دنیاست از لحاظ فیزیولوژیکی مرگ به منزله توقف کارکردهای کامل حیاتی است مرگ آیرون من در دنیای کمیکهای مارول چگونه اتفاق میافتد در حالی که این صحنه برای طرفداران فیلمهای مارول جایگاه خاص و تراژیکی دارد اما در دنیای کمیکهای مارول چندین بار شاهد مرگ آیرون من بودهایم مثل هر شخصیت کمیک بوکی دیگر که بعضی از آنها به غمانگیزی مرگ او در دنیای من مرگ را دیدم | رادیو زمانه در سالن به عکاسی که از من عکس میگرفت به طنز و شوخی گفتم لطفا لبخند بزنید در سالن به عکاسی که از من عکس میگرفت به طنز و شوخی گفتم لطفا لبخند بزنید بازهم موقع ورود هیأت رییسه به سالن از بلندشدن خودداری کردیم این ب از مرگ میترسم | تبادل نظر نی نی سایت من از اعمالم میترسم از خود مرگ ترسی ندارم ترسم اینه بعد از مرگ حق الله و حق الناس هایی ب گردنم هست چطوری صاف کنم؟ آرزوی مرگ دارم | تبادل نظر نی نی سایت دوساله باهمیم من همش شک دارم بهش منوو اون هیچ برنامه مجازی نداریم چند شب بود هی یه فکر تو سرمبود نکنه دور از چشم من کاری میکنه تلگرام با گوشی مامانم نصب کردم رفتم اسم و فامیلشو سرچ کردم یه اکانت اورد بالا به طرف پی ام دادم شعر در مورد مرگ دوست ، و دوستان جوان و فوت و درگذشت یک من نمیخواهم که بعد از مرگ من افغان کنند دوستان گریان شوند و دیگران نالان کنند من نمیخواهم که فرزندان و نزدیکان من ای پدر جان ای عمو جان ای برادر جان کنند من نمیخواهم پی تشییع من خویشان من خویش را از کار وا دارند دانلود آهنگ مرگ مهراب از مهراب و ایمان نولاو همراه متن این داستان با مرگ مهراب شروع شده ولی با مرگ ایمانت با من تموم شده نگو گذشته از من نگو ازم گذشتی نگو دلت گرفته از اینکه پام نشستی تقدیرم اینه که پیش من نمونی نگو باز میتونی تو بی من بمونی مثل درخت، مرگ از سر من آغاز میشود مرگ از سر من آغاز میشود مصاحبه با سایت ادبی زمانه مجموعه مقالات فیل در تاریکی از شما منتشر شد آیا نویسنده پرکاری هستید؟ نه، بسیار کمکارم در واقع زیاد مینویسم اما زیاد دور میریزم امروز، من از چیزی که دیروز ن دانلود آهنگ سانبوی مرگ متن موزیک سانبوی مرگ | Mp Sunboy مرگ، آخرین خواسته ی منِ مرگ، بیاد و قالو بکَنه مرگ، خلاصم کنه ببره مرگ، بریدم دیگه از همه مرگ، آخرین خواستهی منِ مرگ، بیاد تا قالو بکنه مرگ، خلاصم کنه ببره بگو دنیا برام چی داره خیابون جدول و در دیواره زُل بزن به تعلیق ماموران پلیس در ارتباط با مرگ یک مرد سیاهپوست در شعر مرگ؛ اشعار زیبا و غمگین درباره مرگ از شاعران بزرگ | ستاره شعر مرگ یا شعر درباره مرگ، در مورد یکی از پديدههای رازناک و خوفناک هستی صحبت می کند با مجموعه اشعار حافظ درباره مرگ، اشعار مولانا درباره مرگ، متن و شعر در مورد مرگ عزیز و جوان همراه ما باشید مرگ ویکیگفتاورد از آنجا که مرگ سرنوشت همهٔ ماست، من دوست دارم با جرم کشتن یک مرد بمیرم اگر با این خواستهٔ من موافقت نکنید همینجا شکم خود را خواهم درید دوستان و همراهان وی که چارهٔ دیگری نمیدیدند، با خواستهٔ وی موافقت کردند بعداً مرگ مرد مسن؛ همسرکشی یا حادثه؟ او دستنوشتهای به من داد که ملک را به من بخشیده است و بعد هم قرار بود آن را به نامم سند بزند تا بعد از مرگش من چیزی داشته باشم متهم ادامه داد شوهرم میگفت تو جوان هستی و بعد از مرگ من نباید بیپول بمانی و به خاطر زحماتی از مرگ – The Official Website of Ahmad Shamlou هرگز از مرگ نهراسیدهام اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست که مزدِ گورکن از بهای آزادیِ آدمی افزون باشد جُستن یافتن و آنگاه به اختیار برگزیدن دانلود آهنگ مقتول میلاد راستاد و وحید بدریان با کیفیت عالی دانلود آهنگ مقتول میلاد راستاد و وحید بدریان با کیفیت عالی به همراه متن آهنگ Download New Music Milad Rastad And Vahid Badriyan – Maghtol دانلود آهنگ جدید میلاد راستاد و وحید بدریان بنام مقتول با کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ هرجا میری برو مرگ من از پیشم نرو عکس نوشته مرگ عکس پروفایل روز مرگ خودم متن های غمگین و مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها دانلود آهنگ خبر مرگ از محسن چاوشی با لینک مستقیم میتوانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را میبخشی دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای محسن چاوشی بنام خبر مرگ با لینک مستقیم و دو کیفیت و آهنگ خبر مرگ از محسن چاوشی.
10 thoughts on “مرگ از من فرار می کند”
-
چرا تمام شد؟ چقدر دنبال این چهره از جنگ بودم این چمران چقدر عجیب بود روایت های آدم ها که در هم گره می خورد و همه یک چیز را می گفتندچمران خاص بود هوش سرشار و عرفان شخصی اش چقدر درد چقدر نامردی چقدر سنگ اندازیکاش یک چمران داشتیم کاش الان یک چمران داشتیم
-
عنوان مرگ از من فرار میکند کتاب چمران؛ به کوشش فرهاد خضری؛ مشخصات نشر تهران انتشارات روایت فتح، چاپ ششم 1391؛ مشخصات ظاهری 285 ص؛ مصور؛ چاپ هفتم 1392؛ موضوع چمران، مصطفی، 1311 تا 1360 سرگذشتنامه؛
-
چمران از دید نزدیکانشو دوست داشتنی و محبوب رو از زبان هرکسی که شرح حالش را بشنوی، دوست داشتنی و مجبوب تر میشود در نزد توچمران ِلبنان، چمران ِ ایران، چمران ِآمریکا؛همه خوب و عالی اند
-
اهمیت خوانشی بی طرفانه درباره ی زندگی شخصیت ها برای مان روشن و پرواضح است شخصیت ها را آن گونه که بودند خواندن برای مان بسیار باور پذیر تر است تا خوانش هایی که بعضاً مغرضانه به ما القا می شود از این رو کتاب های روایت فتح می تواند پیشنهادِ خوبی برای چنین امری باشدمرگ از من فرار می کند پاسخی است به جزم اندیشانِ امروزی که از شهدای ما بت می سازند و در حدِ قدیس بالا می برند این روایت ها، نکته هایی بسیار ارزشمند را به من فهماند اول این که، عقلانیت میان شهدای ما حرف اول را می زد دوم، خلاقیت و نوآوری شان بسیار قابل تحسین است نکته ی سوم و مهم تر از همه این که شهدای ما انسان بودند و افعال انسانی داشتند با هم شوخی می کردند، با هم می خندیدند، با هم غمگین می شدند، عصبانی می شدند یا با هم یا بی هم شخصیتِ دکتر چمران، بسیار جالب است؛نمی توانم درباره اش چیزی بگویم، اما روایت هایی که در این کتاب از نزدیکان و همرزمانِ او ارایه شده است بسیار جالب و محل تامل است، و ابعادِ معنوی، اخلاقی، عقلانی و حماسی او را بسیار، زیبا روشن می کند
-
ميخواستم بشناسمشهرطور شده قصد داشتم بشناسمشدلايل مختلفي هم داشت اين كارهم به خاطر اينكه مورد علاقه ي آدمهايي بود كه ميخواستم بشناسم آدمهاي موردعلاقه شان را، و هم ميخواستم بيشتر بدانم در مورد جنگ جنگ را نميشود شناخت قطعااما ميشود يه كم احساسش كرد، و به اندازه ي چند دقيقه تويش قرار گرفتو براي اين كار، كي بهتر از چمران؟امااما تغيير كردند اهدافمدر طي خواندنش اتفاقاتي افتادو با يكي ديگر از افرادي كه آن فرد دوست داشت آشنا شدمو انقدر نااميد كننده بود اين فرد، كه حس كردم حيف چمران و درباره ي جنگ هم كتاب با مصطفي چمراني شروع شد كه رفته بود لبنانو اين اصلا ربطي به جنگ ما نداشت و همين شد كه يكدفعه به خودم آمدم، و ديدم فقط دارم سعي ميكنم بشناسمش، براي اينكه شناخته باشمش براي خود خود خودش نميشناسمشهنوز هم نميشناسمشچمران است آخرهركسي كه نيستكه بشود با يكي و دوتا كتاب شناختش بايد زندگي اش كرده باشي، كه اين هم امكان نداردنميشناسمش هنوز همچون عجيب ترين آدم تمام زندگي اش را كه آدم نميتواند بشناسد، ميتواند؟ امااما حالا انگار كمي آشنا تريم با همانگار دورادور ميشناسمشانگار با دوستانش زياد حرف زده باشم درباره اش مثلا انگار كمي نزديك تر شده برايماما همچنان همان قدر عجيب است و اين كتاب صحبت هاي خيلي ها بود كه كم يا زياد ميشناخته اند چمران را در برهه هاي مختلف زندگيشو مثلا ايني كه يك خاطره مشخص را چندين نفر از زاويه ي نگاه خودشان تعريف كرده بودند، كه مثلا در خاطرات ديگران با نام آقاي فلاني حضور داشتند، واقعا جالب بود برايميك جور ديد همه جانبه داشتو اين خوب است براي شناختن يك نفرچون هركس چيزهاي خاصي را ديده بودو اين كه كتاب سير زماني داشتهم خوب بود هم بدبد بود براي صفحات آخركه ميدانستي با چه خاطراتي رو به رو ميشويو حالاته ته تهشميخواهم بگويم كه چمران، يك چيزي را در يكجاي آدم يكجوري ميكند همين و همين و همين مثل وقت هايي كه يكجاييت درد ميكند اما نميداني دقيقت كجايكجايم را دچار حس غريبي ميكند كه حتي خودمم نميدانم چيستمتوجهيد؟ و دوستش نميتوانم داشته باشموقتي من شكلات را، كتابهايم را، ادبيات را، دوستهايم را و اين جور چيزها را دوست دارم، نميتوانم بگويم چمران را هم دوست دارماما تحسينش ميكنم بيشتر از هركسي ويك چيزي بگويم؟ تنها كسي ست كه هربار، بلااستثنا هربار كه چيز زندگي نامه طوري ازش ميخوانم، هي خداخدا ميكنم كه اين بار و ته اين كتاب شهيد نشود و زنده بماند به همين مسخرگي و بعد خودم به اين همه بچه بودن خودم ميخندم و باز دفعه بعدگفتم چي شده دكتر؟مريضيد خدايي نكرده؟گفت چيزي نيستبيمارستان دور بود و اگر نيخواستيم برويم بايد با گارد ميرفتيم ميامديمگفتم گارد بفرستم بروند پزشكي چيزي بياورند؟گفتنهسرش را انداخت پايين گفت نه عزيز گرسنه ام فقطگفتم از كي؟گفتفكر كنم سه روزي ميشودآدم انقدر نويسنده عاخه؟ انقد خوب مينوشته عاخه چرا؟؟؟؟خوش خطم بودن ايشونتكيه كلامعزيز 8مرسي هانيه
-
خیلی خوب بود، عالی بود، از خواندنش لذت بردم، مخصوصا اینکه کتاب لبنان شهید چمران را هم خوانده بودم، در این کتاب اکثر سوالاتم پاسخ داده شد
-
زندگياش را كه نگاه ميكني، ميبيني از اولش كه راه افتاده، به هركس كه رسيده كف دستش چيزي گذاشته نگاه كه ميكني ميبيني يك مسير بلند است كه تقريباً از پاي تير چراغ برق سرپولك شروع شده و تا دانشگاه و آمريكا و بعد مصـر و لبنان و كردستـان و جنوب ميآيد در اين مسير بلند مصطفي چمران زندگيش را تكه تكه ميكند و هر تكه را كف دست كسي ميگذاردگاه حتي كسي را پيدا نميكند، تكهاي را ميكند و كف دست كاغذ ميگذارد انگار زندگي وزنههاي مكرري است كه او بايد از خودش باز كند گاه وزنهاي را به من ميدهد، گاه به تو تا آنقدر سبك شود كه بتواند تا بينهايت دنبال مرگ برود مرگي كه به قول خودش از او فرار ميكند
-
«مرگ از من فرار می کند» داستانهایی شنیدنی از عارف بی نظیر جبهه هاست داستانهایی از روزهایی که «مصطفی چمران» در امریکا درس می خواند، از روزهایی که در لبنان می جنگید، از روزهایی که در دهلاویه و سوسنگرد مسوول عملیات چریکی شده بودنامه های خواندنی مصطفی به خدا، داستان زندگی عاشقانه ی او با همسرش، روایت شجاعت ها و کرامات مصطفی از زبان همسر او، همرزمان و دوستانش در این کتاب آمده استسیر دلتنگی های چمران در امریکا و فعالیت های اثر بخش او در کنار امام موسی صدر، و دل گرمی های او در جبهه های جنوب، عاشقانه های او با خدا و شخصیت علمی او چنان در کنار هم زیبا نشسته است که از شخصیت او، شخصیتی ناب و کم نظیر ساخته استاین کتاب دربردارنده ی دو سفر است سفر اول زندگی چمران را در امریکا و لبنان به تصویر کشیده است و سفر دوم داستان رزم چمران در جبهه های ایران است این کتاب مجموعه ای از خاطرات و توصیفات اطرافیان چمران از اوستواکنش خواننده پس از خواندن کتاب می مانید این آدم میان قرن بیستم چکار می کند؟
-
شخصیت دکتر چمران اونقدر جذابیت داره که از خوندن کتابهای مختلفی که ممکنه خاطرات مشابهی رو از زبانهای مختلف روایت کنه هیچ وقت سیر نمیشماین کتاب هم گوشه ای از بزرگی ها و زیبایی های این شخصیت رو نشون میدهبیشتر از همه، دست نوشته های خود دکتر و راز و نیاز صمیمانه ایشون با خدا برام جذابیت داشتخوندن این کتاب رو به همه افرادی که به دنبال یک الگوی همه چیز تمام هستند توصیه میکنم
-
🦋 ♥️ 🕯️
چرا تمام شد؟ چقدر دنبال این چهره از جنگ بودم این چمران چقدر عجیب بود روایت های آدم ها که در هم گره می خورد و همه یک چیز را می گفتندچمران خاص بود هوش سرشار و عرفان شخصی اش چقدر درد چقدر نامردی چقدر سنگ اندازیکاش یک چمران داشتیم کاش الان یک چمران داشتیم
عنوان مرگ از من فرار میکند کتاب چمران؛ به کوشش فرهاد خضری؛ مشخصات نشر تهران انتشارات روایت فتح، چاپ ششم 1391؛ مشخصات ظاهری 285 ص؛ مصور؛ چاپ هفتم 1392؛ موضوع چمران، مصطفی، 1311 تا 1360 سرگذشتنامه؛
چمران از دید نزدیکانشو دوست داشتنی و محبوب رو از زبان هرکسی که شرح حالش را بشنوی، دوست داشتنی و مجبوب تر میشود در نزد توچمران ِلبنان، چمران ِ ایران، چمران ِآمریکا؛همه خوب و عالی اند
اهمیت خوانشی بی طرفانه درباره ی زندگی شخصیت ها برای مان روشن و پرواضح است شخصیت ها را آن گونه که بودند خواندن برای مان بسیار باور پذیر تر است تا خوانش هایی که بعضاً مغرضانه به ما القا می شود از این رو کتاب های روایت فتح می تواند پیشنهادِ خوبی برای چنین امری باشدمرگ از من فرار می کند پاسخی است به جزم اندیشانِ امروزی که از شهدای ما بت می سازند و در حدِ قدیس بالا می برند این روایت ها، نکته هایی بسیار ارزشمند را به من فهماند اول این که، عقلانیت میان شهدای ما حرف اول را می زد دوم، خلاقیت و نوآوری شان بسیار قابل تحسین است نکته ی سوم و مهم تر از همه این که شهدای ما انسان بودند و افعال انسانی داشتند با هم شوخی می کردند، با هم می خندیدند، با هم غمگین می شدند، عصبانی می شدند یا با هم یا بی هم شخصیتِ دکتر چمران، بسیار جالب است؛نمی توانم درباره اش چیزی بگویم، اما روایت هایی که در این کتاب از نزدیکان و همرزمانِ او ارایه شده است بسیار جالب و محل تامل است، و ابعادِ معنوی، اخلاقی، عقلانی و حماسی او را بسیار، زیبا روشن می کند
ميخواستم بشناسمشهرطور شده قصد داشتم بشناسمشدلايل مختلفي هم داشت اين كارهم به خاطر اينكه مورد علاقه ي آدمهايي بود كه ميخواستم بشناسم آدمهاي موردعلاقه شان را، و هم ميخواستم بيشتر بدانم در مورد جنگ جنگ را نميشود شناخت قطعااما ميشود يه كم احساسش كرد، و به اندازه ي چند دقيقه تويش قرار گرفتو براي اين كار، كي بهتر از چمران؟امااما تغيير كردند اهدافمدر طي خواندنش اتفاقاتي افتادو با يكي ديگر از افرادي كه آن فرد دوست داشت آشنا شدمو انقدر نااميد كننده بود اين فرد، كه حس كردم حيف چمران و درباره ي جنگ هم كتاب با مصطفي چمراني شروع شد كه رفته بود لبنانو اين اصلا ربطي به جنگ ما نداشت و همين شد كه يكدفعه به خودم آمدم، و ديدم فقط دارم سعي ميكنم بشناسمش، براي اينكه شناخته باشمش براي خود خود خودش نميشناسمشهنوز هم نميشناسمشچمران است آخرهركسي كه نيستكه بشود با يكي و دوتا كتاب شناختش بايد زندگي اش كرده باشي، كه اين هم امكان نداردنميشناسمش هنوز همچون عجيب ترين آدم تمام زندگي اش را كه آدم نميتواند بشناسد، ميتواند؟ امااما حالا انگار كمي آشنا تريم با همانگار دورادور ميشناسمشانگار با دوستانش زياد حرف زده باشم درباره اش مثلا انگار كمي نزديك تر شده برايماما همچنان همان قدر عجيب است و اين كتاب صحبت هاي خيلي ها بود كه كم يا زياد ميشناخته اند چمران را در برهه هاي مختلف زندگيشو مثلا ايني كه يك خاطره مشخص را چندين نفر از زاويه ي نگاه خودشان تعريف كرده بودند، كه مثلا در خاطرات ديگران با نام آقاي فلاني حضور داشتند، واقعا جالب بود برايميك جور ديد همه جانبه داشتو اين خوب است براي شناختن يك نفرچون هركس چيزهاي خاصي را ديده بودو اين كه كتاب سير زماني داشتهم خوب بود هم بدبد بود براي صفحات آخركه ميدانستي با چه خاطراتي رو به رو ميشويو حالاته ته تهشميخواهم بگويم كه چمران، يك چيزي را در يكجاي آدم يكجوري ميكند همين و همين و همين مثل وقت هايي كه يكجاييت درد ميكند اما نميداني دقيقت كجايكجايم را دچار حس غريبي ميكند كه حتي خودمم نميدانم چيستمتوجهيد؟ و دوستش نميتوانم داشته باشموقتي من شكلات را، كتابهايم را، ادبيات را، دوستهايم را و اين جور چيزها را دوست دارم، نميتوانم بگويم چمران را هم دوست دارماما تحسينش ميكنم بيشتر از هركسي ويك چيزي بگويم؟ تنها كسي ست كه هربار، بلااستثنا هربار كه چيز زندگي نامه طوري ازش ميخوانم، هي خداخدا ميكنم كه اين بار و ته اين كتاب شهيد نشود و زنده بماند به همين مسخرگي و بعد خودم به اين همه بچه بودن خودم ميخندم و باز دفعه بعدگفتم چي شده دكتر؟مريضيد خدايي نكرده؟گفت چيزي نيستبيمارستان دور بود و اگر نيخواستيم برويم بايد با گارد ميرفتيم ميامديمگفتم گارد بفرستم بروند پزشكي چيزي بياورند؟گفتنهسرش را انداخت پايين گفت نه عزيز گرسنه ام فقطگفتم از كي؟گفتفكر كنم سه روزي ميشودآدم انقدر نويسنده عاخه؟ انقد خوب مينوشته عاخه چرا؟؟؟؟خوش خطم بودن ايشونتكيه كلامعزيز 8مرسي هانيه
خیلی خوب بود، عالی بود، از خواندنش لذت بردم، مخصوصا اینکه کتاب لبنان شهید چمران را هم خوانده بودم، در این کتاب اکثر سوالاتم پاسخ داده شد
زندگياش را كه نگاه ميكني، ميبيني از اولش كه راه افتاده، به هركس كه رسيده كف دستش چيزي گذاشته نگاه كه ميكني ميبيني يك مسير بلند است كه تقريباً از پاي تير چراغ برق سرپولك شروع شده و تا دانشگاه و آمريكا و بعد مصـر و لبنان و كردستـان و جنوب ميآيد در اين مسير بلند مصطفي چمران زندگيش را تكه تكه ميكند و هر تكه را كف دست كسي ميگذاردگاه حتي كسي را پيدا نميكند، تكهاي را ميكند و كف دست كاغذ ميگذارد انگار زندگي وزنههاي مكرري است كه او بايد از خودش باز كند گاه وزنهاي را به من ميدهد، گاه به تو تا آنقدر سبك شود كه بتواند تا بينهايت دنبال مرگ برود مرگي كه به قول خودش از او فرار ميكند
«مرگ از من فرار می کند» داستانهایی شنیدنی از عارف بی نظیر جبهه هاست داستانهایی از روزهایی که «مصطفی چمران» در امریکا درس می خواند، از روزهایی که در لبنان می جنگید، از روزهایی که در دهلاویه و سوسنگرد مسوول عملیات چریکی شده بودنامه های خواندنی مصطفی به خدا، داستان زندگی عاشقانه ی او با همسرش، روایت شجاعت ها و کرامات مصطفی از زبان همسر او، همرزمان و دوستانش در این کتاب آمده استسیر دلتنگی های چمران در امریکا و فعالیت های اثر بخش او در کنار امام موسی صدر، و دل گرمی های او در جبهه های جنوب، عاشقانه های او با خدا و شخصیت علمی او چنان در کنار هم زیبا نشسته است که از شخصیت او، شخصیتی ناب و کم نظیر ساخته استاین کتاب دربردارنده ی دو سفر است سفر اول زندگی چمران را در امریکا و لبنان به تصویر کشیده است و سفر دوم داستان رزم چمران در جبهه های ایران است این کتاب مجموعه ای از خاطرات و توصیفات اطرافیان چمران از اوستواکنش خواننده پس از خواندن کتاب می مانید این آدم میان قرن بیستم چکار می کند؟
شخصیت دکتر چمران اونقدر جذابیت داره که از خوندن کتابهای مختلفی که ممکنه خاطرات مشابهی رو از زبانهای مختلف روایت کنه هیچ وقت سیر نمیشماین کتاب هم گوشه ای از بزرگی ها و زیبایی های این شخصیت رو نشون میدهبیشتر از همه، دست نوشته های خود دکتر و راز و نیاز صمیمانه ایشون با خدا برام جذابیت داشتخوندن این کتاب رو به همه افرادی که به دنبال یک الگوی همه چیز تمام هستند توصیه میکنم
🦋 ♥️ 🕯️